دختر ملحان و خالۀ انس مالک و از زنان معاصر پیغمبر اسلام بود. در جزیره قبرس وفات یافت و در آنجا مدفون گردید. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 222 و اعلام زرکلی ج 1 ص 216 شود
دختر ملحان و خالۀ انس مالک و از زنان معاصر پیغمبر اسلام بود. در جزیره قبرس وفات یافت و در آنجا مدفون گردید. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 222 و اعلام زرکلی ج 1 ص 216 شود
بر خود حرام کردن بعضی چیزها و کارهای حلال چند روز پیش از زیارت کعبه، کنایه از دو تکه جامۀ نادوخته که در ایام حج یکی را به کمر می بندند و دیگری را به دوش می اندازند احرام بستن: جامۀ احرام پوشیدن و نیت حج کردن و به سوی کعبه رفتن
بر خود حرام کردن بعضی چیزها و کارهای حلال چند روز پیش از زیارت کعبه، کنایه از دو تکه جامۀ نادوخته که در ایام حج یکی را به کمر می بندند و دیگری را به دوش می اندازند احرام بستن: جامۀ احرام پوشیدن و نیت حج کردن و به سوی کعبه رفتن
ملایاری، در مجلس ششم مجالس النفائس موسوم به لطائف نامه که در آن لطائف فضلا و ظرفای ممالک غیر خراسان یاد شده و در زمان میرعلیشیرنوائی میزیسته اند آمده: ملایاری از شیراز است، و در محلی که از آنجا به خراسان آمد به نقاشی منسوب بود، اما مبتدی بود، فقیر او را به اهل تذهیب سفارش کردم در اندک فرصتی نقاش خوب شد، ولی چنان معلوم شد که در نقاشی غرض او نقش بازی بود چرا که عجب نقشها بروی کار آورد، القصه زبان قلم در تحریرآن عاجز است و شرح نمیتواند کرد، ازوست این مطلع: ز اشک دیده که دل پر ز درّ مکنون است بیا که بهر نثار تو گنج قارون است، فی الواقع که حضرت میر درباره مشارالیه شفقت، بسیار نموده، و ازوی سهو تمام در وجود آمده، حاصل مهر پادشاه و امرا را تقلید کرده و به خیالات فاسد نشانها نوشته واقف شده اند و آخر گناه او بخشش یافته است اما مثل او مذهب ومحرر توان گفت که هرگز نبوده است، ازوست این مطلع: گفتم در گوش تو مرا تشنه جگر کرد بشنید از این گوش و از آن گوش بدر کرد، (مجالس النفائس ص 120و 121)، و درصفحه 299 ذیل بهشت ششم که در خصوص شاعرانی است که شعر آنان به خراسان، رسیده و شهرت یافته اند آرد: مولانا یاری شیرازی است و چون به هری آمد در نقاشی مبتدی بود ولیکن چون قابلیت ترقی داشت میرعلیشیر استادان نقاش به تربیت او گماشت، لاجرم در اندک زمانی مانی ثانی گشت و طبع نظم او نیکوست دختر اسد بن مغیرۀ ثقفی از زنان امام محمد باقر (ع) بوده است. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 70)
ملایاری، در مجلس ششم مجالس النفائس موسوم به لطائف نامه که در آن لطائف فضلا و ظرفای ممالک غیر خراسان یاد شده و در زمان میرعلیشیرنوائی میزیسته اند آمده: ملایاری از شیراز است، و در محلی که از آنجا به خراسان آمد به نقاشی منسوب بود، اما مبتدی بود، فقیر او را به اهل تذهیب سفارش کردم در اندک فرصتی نقاش خوب شد، ولی چنان معلوم شد که در نقاشی غرض او نقش بازی بود چرا که عجب نقشها بروی کار آورد، القصه زبان قلم در تحریرآن عاجز است و شرح نمیتواند کرد، ازوست این مطلع: ز اشک دیده که دل پر ز دُرّ مکنون است بیا که بهر نثار تو گنج قارون است، فی الواقع که حضرت میر درباره مشارالیه شفقت، بسیار نموده، و ازوی سهو تمام در وجود آمده، حاصل مهر پادشاه و امرا را تقلید کرده و به خیالات فاسد نشانها نوشته واقف شده اند و آخر گناه او بخشش یافته است اما مثل او مذهب ومحرر توان گفت که هرگز نبوده است، ازوست این مطلع: گفتم دُر گوش تو مرا تشنه جگر کرد بشنید از این گوش و از آن گوش بدر کرد، (مجالس النفائس ص 120و 121)، و درصفحه 299 ذیل بهشت ششم که در خصوص شاعرانی است که شعر آنان به خراسان، رسیده و شهرت یافته اند آرد: مولانا یاری شیرازی است و چون به هری آمد در نقاشی مبتدی بود ولیکن چون قابلیت ترقی داشت میرعلیشیر استادان نقاش به تربیت او گماشت، لاجرم در اندک زمانی مانی ثانی گشت و طبع نظم او نیکوست دختر اسد بن مغیرۀ ثقفی از زنان امام محمد باقر (ع) بوده است. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 70)
جنگ کننده، موضعی است در افرائیم در حوالی اردن (اول پادشاهان 11:26) و دورنیست که همان صرتان مذکور در یوشع 3:16 یا صرتان مذکور در اول پادشاهان 7:26 باشد و در سفر داوران 7:22و اول پادشاهان 4:12 مذکور است لکن احتمال کلی میرود که تمام اینها یک مکان باشد. (قاموس کتاب مقدس)
جنگ کننده، موضعی است در افرائیم در حوالی اردن (اول پادشاهان 11:26) و دورنیست که همان صرتان مذکور در یوشع 3:16 یا صرتان مذکور در اول پادشاهان 7:26 باشد و در سفر داوران 7:22و اول پادشاهان 4:12 مذکور است لکن احتمال کلی میرود که تمام اینها یک مکان باشد. (قاموس کتاب مقدس)
دختر حارثه بن نعمان انصاری. اززنان صحابی بوده، و او را ام هاشم نیز گفته اند. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 287 و 288 شود دختر هشام بن اسماعیل و مادر هشام بن عبدالملک خلیفۀ اموی بود. (از مجمل التواریخ و القصص ص 310)
دختر حارثه بن نعمان انصاری. اززنان صحابی بوده، و او را ام هاشم نیز گفته اند. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 287 و 288 شود دختر هشام بن اسماعیل و مادر هشام بن عبدالملک خلیفۀ اموی بود. (از مجمل التواریخ و القصص ص 310)
بگشن آمدن خواستن گاو و میش و بره. (زوزنی). به ایغر جستن درآمدن حیوانات. بگشن آمدن میش. (تاج المصادر بیهقی). گشن خواه شدن: استحرمت ذات الظلف و الذئبه و الکلبه. (منتهی الارب) ، شیرینی خواستن
بگشن آمدن خواستن گاو و میش و بره. (زوزنی). به ایغر جستن درآمدن حیوانات. بگشن آمدن میش. (تاج المصادر بیهقی). گشن خواه شدن: استحرمت ذات الظلف و الذئبه و الکلبه. (منتهی الارب) ، شیرینی خواستن
گشتن خواه شدن (گشتن نرینه بارور کننده) آن مه که زپیدایی در چشم نم آید جان از مزه عشقش بی گشن همی زاید (مولانا جلال الدین)، بست خواستن گناهکاران و دادگریزان به گور یا آرامگاه پیشوا یا پیشوا زاده ای می گریختند و در آن جابست می نشستند و دست دیوانیان از آنان کوتاه می شد بست نشینی
گشتن خواه شدن (گشتن نرینه بارور کننده) آن مه که زپیدایی در چشم نم آید جان از مزه عشقش بی گشن همی زاید (مولانا جلال الدین)، بست خواستن گناهکاران و دادگریزان به گور یا آرامگاه پیشوا یا پیشوا زاده ای می گریختند و در آن جابست می نشستند و دست دیوانیان از آنان کوتاه می شد بست نشینی